یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۰۳

هنگامي كه نرخ گزاف گويي ، نرخ مرور (PPV) ، و زمان در سايت اندازه گيري هاي مفيدي هستند ... و هنگامي كه آنها نمي شوند - جمعه تخته سفيد

۸۱ بازديد

چه زماني استفاده از معيارهايي مانند ميزان گزاف گويي ، صفحات در هر بازديد و زمان در سايت مناسب است؟ چه زماني بهتر است از آنها غافل شويد؟ نظرات بي پايان درباره اينكه آيا اين نوع معيارها داراي ارزش هستند يا خير ، وجود دارد و همانطور كه ممكن است شك كنيد ، جواب در سايه هاي خاكستري يافت مي شود. بياموزيد كه رند درمورد بحث درباره معيارهاي بزرگ در قسمت امروز جمعه Whiteboard ، چه مي گويد؟

هنگامي كه ميزان گزاف گويي نرخ مرور و ppc معيارهاي مفيدي هستند و زمان مكيدن آنها

براي باز كردن نسخه با وضوح بالا در يك برگه جديد ، روي تصوير تخته سفيد كليك كنيد!

رونويسي فيلم

هودي ، طرفداران موز ، و از انتشار جمعه ديگري از Whiteboard جمعه استقبال مي كنند. اين هفته ما در حال صحبت كردن در مورد زمان هايي هستيم كه در آن نرخ گزاف گويي ، ميزان مرور ، صفحات در هر بازديد و زمان در سايت معيارهاي وحشتناك و زماني كه واقعاً معيارهاي كاملاً مفيدي هستند ، هستند.

اين اتفاق كمي رخ مي دهد. من در دنياي بازاريابي ديجيتال مردم را مي بينم كه در مورد اين معيارها صحبت مي كنند و گويا معيارهاي كثيف ، زنگ نزولي ، پايين هر بشكه هستند كه هيچ كس نبايد به آنها توجه كند يا اينكه اينها اين معيارهاي عالي و عالي هستند. ما بايد بهينه سازي كنيم. هيچكدام از اينها واقعاً دقيق نيستند. همانطور كه اغلب اتفاق مي افتد ، حقيقت معمولاً در جايي بين يكديگر قرار دارد.

بنابراين ، نخست ، مقداري اعتبار به ويل رينولدز ، كه اين موضوع را در طي بحثي كه من با او در دفاتر Siege Media داشتم ، مطرح كرد ، مصاحبه اي كه راس هودگنس با ما در ميان گذاشت و سيف شريف از Seer Interactive ، مدير تحليلي آنها ، كه يك نظر جالب در مورد اين بحث در پست LinkedIn آن فيلم گذاشت. ما با كساني كه در اين جمعه Whiteboard هستند لينك خواهيم كرد.

بنابراين سيف و ويل هر دو اساساً استدلال مي كردند كه اينها نوعي معيارهاي تبخير هستند. ما به آنها اعتماد نداريم. ما از آنها زياد استفاده نمي كنيم. من فكر مي كنم ، بسياري از زمان ها ، معني دارد.
مواردي كه اين معيارها مفيد نيستند

اين زماني است كه اين معيارها ، آن ميزان پرش ، صفحات در هر بازديد و زمان انواع مكيدن سايت را نشان مي دهد.
1. هنگامي كه آنها به جاي اقدامات تبديل به عنوان "موفقيت" به كار مي روند

بنابراين آنها هنگامي كه شما از آنها به جاي اقدامات تبديل استفاده مي كنيد ، مي خوردند. بنابراين يك تبديل است كه شخصي اقدامي را انجام داد كه من در وب سايت خود مي خواهم. آنها فرم را پر كردند. آنها محصولي را خريداري كردند. آنها كارت اعتباري خود را قرار مي دهند. هرچه كه باشد ، آنها به صفحه اي رسيدند كه من مي خواهم به آنها دسترسي پيدا كنم.

نرخ گزاف گويي اساساً درصد متوسط ​​افرادي است كه در يك صفحه فرود آمده اند و سپس وب سايت شما را ترك كرده اند ، تا بعد از مراجعه به آن صفحه به هيچ صفحه ديگري در آن سايت ادامه ندهند.

صفحات در هر بازديد در واقع دقيقاً همان چيزي است كه به نظر مي رسد ، ميانگين تعداد صفحات در هر بازديد براي افرادي كه در آن صفحه خاص قرار گرفته اند. بنابراين افرادي كه از طريق يكي از اين صفحات وارد شدند ، چند صفحه در سايت من بازديد كردند.

سپس زمان در سايت در واقع يك متريك بسيار خام و خشن است. اگر كامپيوتر خود را براي استفاده از سرويس بهداشتي رها كنم يا اساساً به يك تب ديگر تغيير دهم يا مرورگرم را ببندم ، لزوماً اينگونه نيست كه زمان آن زمان در سايت درست شود. بنابراين اين متريك نواقص زيادي دارد. اكنون ، به طور متوسط ​​با گذشت زمان ، هنوز هم مي تواند جالب توجه باشد.

اما وقتي به جاي اقدامات تبديل از اينها استفاده مي كنيد ، اين همان چيزي است كه ما در نهايت بايد بهينه سازي كنيم ، مطمئنا مي توانيد با استفاده از اين معيارها مقداري مكنده شويد.
2. هنگامي كه آنها در برابر "رقباي" غير مرتبط و سايتهاي ديگر مقايسه مي شوند

وقتي آنها را در مقابل رقباي غير مرتبط مقايسه مي كنيد ، بنابراين وقتي مثلاً سايتي با محوريت خريد و فروش را در مقابل يك سايت متمركز بر رسانه مقايسه مي كنيد ، تفاوتهاي بزرگي را مشاهده خواهيد كرد. اول از همه ، اگر صفحات شما در هر بازديد مانند صفحات يك سايت رسانه اي در هر بازديد هستند و شما روي محصول متمركز هستيد ، ديوانه است. يا سايت رسانه وحشتناك است يا شما از لحاظ حفظ توجه و انرژي مردم كاري كاملاً شگفت انگيز انجام مي دهيد.

زمان در سايت نيز در اين مورد كمي گمراه كننده است ، زيرا اگر به سايت موجود در سايت نگاه كنيد ، به يك ويژگي خاص رسانه يا يك سايت با تمركز بر اخبار و محتوا در مقابل يك سايت كه تجارت الكترونيكي بسيار متمركز است ، مي پردازيد. مي خواهيم چيزهاي بسيار متفاوتي بدست آوريم آمازون احتمالاً مي خواهد وقت شما در سايت بسيار اندك باشد. دل مي خواهد وقت شما در سايت بسيار اندك باشد. از طريق فرآيند خريد ، رايانه مورد نظر خود را پيدا كنيد ، آن را خريداري كنيد ، از اينجا خارج شويد. اگر شما 10 دقيقه براي انجام اين كار يا 20 دقيقه زمان انجام اين كار به جاي 5 دقيقه وقت داريد ، ما شكست خورديم. ما تجربه كافي و كافي را براي شما فراهم نكرده ايم كه بتوانيد سريعاً از قيف خريد استفاده كنيد. مطمئناً مي تواند چنين باشد بنابراين حتي يكي از اين معيارها مي تواند اولويت هاي جنگنده اي داشته باشد.
3. هنگامي كه آنها به مرور زمان در نظر گرفته نشده اند يا با منابع ترافيكي كه در آنها فاكتور گرفته شده است

سوم ، هنگامي كه به مرور زمان در نظر گرفته نشويد و يا در مقابل منابع ترافيكي كه آنها را وارد مي كند در نظر گرفته نشود برخي از مكش ها را دريافت مي كنيد. به عنوان مثال ، اگر شخصي از طريق پيوند توييتر به يك صفحه وب مراجعه كند ، احتمالاً خيلي خوب هستند ، به خصوص در تلفن همراه ، آنها قصد دارند نرخ گزاف گويي بالا ، تعداد صفحات كم در هر بازديد و زمان كم در سايت داشته باشند. اين دقيقاً چگونگي رفتار توئيتر است. فيس بوك كاملاً مشابه است.

حال اگر از طريق يك جستجوي Google ، يك جستجوي اطلاعاتي Google وارد شده اند و در يك فهرست ارگانيك كليك كرده اند ، بايد دقيقاً برعكس را مشاهده كنيد. بايد نرخ گزاف نسبتاً خوبي را ببينيد. در هر بازديد بايد صفحات نسبتاً خوبي ببينيد ، خوب ، صفحات نسبتاً بالاتر در هر بازديد ، زمان نسبتاً بالاتري در سايت.
مواردي كه اين معيارها مفيد هستند
1. هنگامي كه آنها به عنوان تشخيص قيف تبديل استفاده مي شوند

مطمئناً پيچيدگي در اين معيارها وجود دارد. آنچه ما بايد از آنها استفاده كنيم ، وقتي اين معيارها واقعاً مفيد هستند ، وقتي از آنها به عنوان تشخيص استفاده مي شود. بنابراين وقتي يك قيف تبديل را مشاهده مي كنيد و مي بينيد ، خوب ، قيف تبديل ما به اين شكل به نظر مي رسد ، افراد از طريق صفحه اصلي يا از طريق بخش وبلاگ يا اخبار ما وارد مي شوند ، آنها در نهايت اميدواريم كه آن را به صفحه محصول ما ، قيمت گذاري كنند. صفحه ، و صفحه تبديل ما.

ما اين معيارها را براي همه اينها داريم. هنگامي كه ما در برخي از اينها ، تغييرات چشمگير ، تغييرات جزئي ، تغييراتي ايجاد مي كنيم ، فقط به نحوه عملكرد تبديل نگاه نمي كنيم. ما همچنين بررسي مي كنيم كه آيا مواردي مانند زمان در سايت كاهش مي يابد يا اينكه افراد در هر بازديد كمتر از صفحات بودند يا اينكه از برخي از اين بخش ها سرعت گزاف گويي بالاتري داشتند يا خير.

بنابراين شايد به عنوان مثال ، ما قيمت خود را تغيير داديم و در واقع ديديم كه مردم وقت كمتري را در صفحه قيمت گذاري مي گذرانند و تقريباً در همان تعداد صفحه در هر بازديد و تقريباً همان نرخ جستن را از صفحه قيمت گذاري دارند. در همين زمان ، ديديم كه تبديل ها كمي فرو مي رود.

آيا بايد توجه داشته باشيم كه قيمت گذاري بر نرخ تبديل ما تأثير منفي داشته باشد؟ خوب ، شايد نه. شايد ما بايد بررسي كنيم و ببينيم تغييرات ديگري نيز ايجاد شده است يا منابع ترافيكي ما در آنجا بوده است ، زيرا به نظر مي رسد با توجه به اينكه نرخ گزاف گويي افزايش نيافته است ، با توجه به اينكه صفحات در هر بازديد واقعاً تغيير نكرده است ، با توجه به اين زمان در واقع سايت كمي كاهش يافته است ، به نظر مي رسد مردم آن را فقط از طريق صفحه قيمت گذاري خوب مي كنند. آنها فقط از اين صفحه قيمت گذاري به صفحه تبديل ، بسيار خوب هستند ، بنابراين اجازه دهيد چيز ديگري را بررسي كنيم.

اين نوع تشخيصي است كه مي توانيد هنگام انجام معيارها در اين سطوح انجام دهيد. اگر شما شاهد افت و خيز در تبديل يا افزايش هستيد ، اين دقيقاً همان نوع حفر داده هايي است كه بازاريابان ديجيتال باهوش و باهوش بايد و مي توانند انجام دهند ، و من فكر مي كنم اين يك ابزار قدرتمند و مفيد است كه بتواند فرضيه ها را شكل دهد براساس آنچه اتفاق مي افتد

بنابراين ، يك مثال ديگر ، آيا اين صفحه محصول را تغيير داده ايم؟ ما ديديم كه صفحات در هر بازديد كاهش مي يابد و زمان در سايت كاهش مي يابد. آيا اين امر بر نرخ تبديل تأثير گذاشته است؟ اگر اينگونه نباشد ، اما بعد مي بينيم كه تعداد بازديد كنندگان كمتري را جذب مي كنيم و بنابراين اكنون نمي توانيم به همان اندازه عقب نشيني كنيم و در حال از دست دادن ثبت نام از طريق ايميل هستيم ، شايد اين اثر منفي داشته باشد و بايد برگرديم از طرف ديگر ، حتي اگر به نظر نمي رسد كه نرخ تبديل در اين مورد ضربه ويژه اي به خود بگيرد.
2. هنگامي كه آنها با گذشت زمان مقايسه مي شوند تا ببينند تغييرات داخلي يا نيروهاي خارجي رفتار را تغيير داده اند يا خير

دومين روش مفيد براي اعمال اين معيارها با گذشت زمان مقايسه مي شود تا ببينيم آيا تغيير دروني شما يا برخي نيروهاي خارجي باعث تغيير رفتار شده است. به عنوان مثال ، مي توانيم ميزان مشاركت را در وبلاگ بررسي كنيم. توليد اين وبلاگ به عنوان يك رويداد تبديل دشوار است. شايد بتوانيم به اشتراكها نگاه كنيم ، اما به طور كلي ، صفحات در هر بازديد خوب براي وبلاگ است. اين به ما مي گويد كه آيا مردم اين صفحه را از صفحه اي كه در آن فرود آمده اند ، مي گذرانند يا به بخشهاي عميق تري ، به سايت ما مي چسبند ، بررسي مي كنند كه چه كاري انجام مي دهيم.

بنابراين اگر ببينيم كه در آوريل سقوط چشمگيري داشت و آن موقع بود كه ما نويسنده جديدي را نصب كرديم و اكنون آنها به نوعي بهبود مي يابند ، مي توانيم بگوييم ، "آه ، بله ، مي دانيد چه چيزي؟ اين كار كمي طول مي كشد. ما مي خواهيم به آنها فرصت بدهيم ، "يا ،" سلام ، ما بايد در اينجا دخالت كنيم. بايد پرش كنيم و سعي كنيم هر كاري را انجام دهيم اصلاح كنيم. "
3. هنگامي كه آنها در مقابل رقباي مربوطه صنعت محك قرار مي گيرند

مورد مفيد سوم و نهايي زماني است كه شما در مقابل رقبا واقعاً مرتبط صنعت هستيد. بنابراين اگر شما يك رقيب مستقيم ، تمركز بسيار مشابه با شما ، محصول متمركز در اين مورد با يك صفحه اصلي و سپس برخي از بخش هاي محتوا و سپس پرداخت محصول بسيار متمركز ، مي توانيد در مقابل آنها و صفحه اصلي آنها و صفحه اصلي خود جستجو كنيد.

اگر مي توانيد داده ها را از منبعي مانند SameWeb يا Jumpshot دريافت كنيد ، اگر داده هاي سطح كليك كافي وجود داشته باشد يا برخي از تحقيقات صنعت زرنگ و دانا كه اين اطلاعات را جمع آوري مي كنند ، و مي بينيد كه شما به ميزان قابل توجهي بالاتر هستيد ، ممكن است نگاهي بيندازيد كه چيست آنها انجام مي دهند كه ما انجام نمي دهيم. شايد وقتي تحقيقات كاربر را انجام مي دهيم بايد از آنها استفاده كنيم و بگوييم "سلام ، چه چيزي براي شما قانع كننده است كه شايد در اينجا از دست رفته باشد؟"

در غير اين صورت ، بسياري از اوقات مردم رقباي مستقيم را مي گيرند و مي گويند "سلام ، بياييد ببينيم رقابت ما چه كاري انجام مي دهد و ما اين بهترين تمرين را در نظر خواهيم گرفت." اما اگر به نحوه عملكرد آنها نديده ايد ، چگونه افراد از طريق آن مشغول هستند ، چه درگير كار هستند ، چه وقت خود را در آن سايت مي گذرانيد ، چه از طريق صفحات مختلف خود اين كار را انجام مي دهند ، نمي دانيد. بدانيد كه آيا آنها واقعاً بهترين كارها هستند يا اينكه آيا مي خواهيد از يك مثال عقب مانده پيروي كنيد و به خودتان آسيب مي رسانيد.

بنابراين قطعاً يك موضوع پيچيده ، قطعاً موارد بسيار مختلفي وجود دارد كه به كاربرد اين معيارها مي رود و روش هاي بد و خوبي براي استفاده از آنها وجود دارد. من با سيف و ويل موافقم ، اما فكر مي كنم روش هاي خوبي نيز براي استفاده از آنها وجود دارد. اگر نمونه اي از اين موارد را در كامنت ها آورده ايد ، دوست دارم از شما بشنوم. هفته آينده مجدداً شما را براي نسخه ديگري از جمعه Whiteboard مي بينيم. مراقب باش.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.